فیلم های روی پرده پردیس اطلس

فیلم های روی پرده هویزه

فیلم های روی پرده سیمرغ

فیلم های روی پرده پیروزی

فیلم های روی پرده آفریقا

فیلم های روی پرده قدس

مشهد سینما
  • یادداشتی بر فیلم CLOUD ATLAS

    ۱۳۹۱/۱۲/۰۷
    تعداد نظر :(#)

    یادداشتی بر فیلم CLOUD ATLAS


    در این مطلب نگاهی داریم به فیلم Cloud Atlas , آخرین ساخته ی سازندگان سه گانه ی ماتریکس

  • نویسنده :حمیدرضا راشد سعیدی
    rashedsaiedi@yahoo.com
    نظر کلی : بسیار مثبت
    برای من به شخصه حیرت انگیز بود.تا به حال در هیچ اثری به این قوّت چرخه ی زندگی به تصویر کشیده نشده بود.امسال ما بر پرده ی نقره ای شاهد دو اثر با موضوع چرخه بودیم.یکی Looper و دیگری Cloud Atlas . گرچه هر دو داستان خود را با موضوع زندگی و روابط میان آن پیش می بَرَند ولی هر یک نوعی خاص از چرخه را برای ما تعریف می کنند . در فیلم Looper به چرخه ی انفرادی زندگی و رویارویی خود شخص با خودش اشاره می شود ولی Cloud Atlas فراتر از این تعاریف را برای ما به تصویر می کشد.فیلم به گونه ای نیست که بتوان خلاصه آن را تعریف کرد.این اثر و معانی نهان و آشکار آن والامرتبه تر از این است که خلاصه ی آن را نوشت.Cloud Atlas چیزی فراتر از یک فیلم و یک تعریف ساده است.Cloud Atlas خود زندگی است و مفهوم نهان در آن.اینکه ما در یک زمان چه هستیم و ممکن است دز زمان دیگر چه باشیم.اینکه ما موقعیتی که داریم،صرفا محدود به این زندگی نیست.
    طبق تعریف خود فیلم «زندگی ما فقط مختص خود ما نيست... از رحم مادر تا دل خاک،وابسته به ديگران هستيم در گذشته و حال... ...و با هر سِتم... ...و هر نيکی... آینده خود را خلق می کنیم و به وجود می آوریم» آینده ای که بی شک خود ما و دیگران در آن سهیم هستیم ولی به شکل دیگر
    شاید برخی آثار تا پیش از ساخت،به نظر غیر قابل ساخت به نظر آیند و پس از ساخت اثر است که مخاطب ساخت آن را آسان می پندارد ولی Cloud Atlas اثری است که گرچه ساخته شده ولی باز هم ساخت چنین اثری غیر ممکن به نظر می آید چرا که هیچ کس همچون این گروه فیلم،نمیتوانند از هر لحاظ فیلم را تا این حد به درجه ی اعلا برسانند.همچون این اثر تا کنون ساخته نشده و هرگز هم ساخته نخواهد شد.شاهکاری که خلق شده از هر لحاظی قابل احترام است و دیدنی و مسحور کننده به طرزی اعلی.در فیل با انواع آدم ها آشنا می شویم،خائنان،نیکو کاران،آینده بینان،بد بینان،ماجراجویان،آزادگان و آزادی جویان و بسیاری دیگر که قرار دادن این تعداد شخصیت متفاوت کار هر کسی نیست.جالب است که در فیلم تصاویری جالب از آینده می بینیم که گرچه ربطی به ماتریکس ندارد ولی بی نهایت یادآور آن اثر است که خود مهری است برای کارگردانی واچوفسکی ها
    امروزه که ژست روشنفکری در سینما برای بیان منظور و مفهوم زیاد شده،اطلس ابر این مسیر را پیش نگرفته.این فیلم با زبانی ساده و صادقانه منظور و هدف خود را برای مخاطب بیان می کند.خیلی روان و گویا که موجب شده که اثر در دل بسیاری جایی مخصوص باز کند و البته این روش نیک،زیاد هم برای برخی اهل فن،جالب و دل بخواه نبوده.
    واچوفکسی ها(برادران واچوفسکی سابق)بازگشتی قدرتمند داشته اند.سخت است که سازنده ی سه گانه ی قدرتمندی چون ماتریکس باشید چرا که فیلم بعد از آن مطمئنا نظر بسیاری را جلب خواهد کرد،گرچه پس از سه گانه ی ماتریکس،پروژه هایی داشته اند ولی به زعم صاحب این قلم،آنها نوعی دستگرمی و دورخیزی بودند برای خلق شاهکاری به نام Cloud Atlas
    واچوفسکی ها این اثر را به همراه «تام تایکور»خالق اثر خوش ساخت و زیبایی چون «عطر»به رشته ی تحریر در آورده و کارگردانی کرده اند.بی شک نوشتن کلمه به کلمه ی چنین اثر فاخری،جرات و شجاعت میخواهد آن هم در حالی که هیچ کمپانی،حاضر به حمایت از پروژه نیست.فیلمنامه فقط و فقط یک فیلمنامه ی پیچیده نیست،یک رشته داستان حساب شده دارد که با برنامه ریزی هرچه تمام تر مکتوب شده،کافی است اثر را ببینید،آن وقت است که متوجه میشوید که این اثر،واقعا میتواند برای هر کسی یک کلاس فیلمنامه نویسی اعلا باشد،چه از لحاظ دیالوگ نویسی،چه از لحاظ گونه ی روایت همزمان چندین داستان در بازه های زمانی مختلف و...
    کارگردانی اثر کاملا مشهود است یعنی داخل فیلم،کاملا متوجه میشوید که کارگردان چه تاثیری روی کار دارد و این اثر را بیشتر از واچوفسکی ها می گیرد.شاید کارگردانی این اثر از خیلی جهات ،نقطه ی اوج و بلوغ کارگردانی واچوفسکی ها به حساب آورد
    کستینگ اثر بسیار حرفه ای و حساب شده بود،همچون فیلمنامه و کارگردانی اش.برای مثال به نقش هایی که به«هیوگو ویوینگ»داده شده خوب توجه کنید.خود این منظور را می رساند که برخی در هر موقعیت یا زمانی باشند،کماکان مشمئز کننده و در جبهه ی منفی هستند.
    حضور تام هنکس پس از مدت ها در این فیلم مرا شگفت زده کرد.او ثابت کرد که فقط «فارست گامپ»یا«کاپیتان میلر»یا«پل اجکام»نیست.او بیشتر از اینها قابلیت دارد،قابلیت هایی که تا پیش از این اثر،همگی مخفی بودند.
    هالی بری در موضوع نمایش استعدادهایش به خوبی تام هنکس عمل کرده با فرق اینکه او تا به حال شانس بازی در فیلم های اعلایی چون «مسیر سبز»را نداشته و به زور توانسته خود را میان جامعه ی بازیگران با بازی در فیلم های ضعیفی چون«سه گانه ی نخستین مردان ایکس»بِقبولاند.
    هیوگو ویوینگ نیز به رسم یادگار اکثر فیلم های واچوفسکی ها،در این فیلم نیز بازی کرده.از نظر من،ویوینگ تا کنون تا این حد زیبا دیده نشده بود،اون نشان داد که از پس تیپ های بسیار مختلفی می تواند بر بیاید.با این فیلم ثابت کرد که در دسته ی بازیگران انگلیسی تباری چون «مارک استرانگ»قرار دارد.با استعداد ولی دیده نشده
    بازیگران دیگه نیز همچون «جیم برودبنت»،«بن ویشاو»،«جیم استراگس»و...هر کدام در نقش های بسیار خود،عالی ظاهر شده اند و هر کدام واقعا توانسته اند بار بخش بزرگی از فیلم را به دوش بکشند
    موسیقی فیلم عالی بود،شما را به طرزی عجیب با فیلم همراه می کند،موسیقی این اثر همچون داستانش سحر انگیز است مخصوصا قطعه ی «آوازه شش گانه ی اطلس ابر»که حقیقتا دوست داشتنی و دلنشین است
    در اینجا جا دارد تا از مسئله ی قابل توجه فیلم یادی کنم...گریم...تا کنون در هیچ فیلمی گریمی به این قوّت ندیده بودم،گریمی که نه در یک نقش بلکه در ده ها نقش شما را به گونه ای فریب داده که بازیگر را نمیشناسید،گریمی که مرد را به زن،زن را به مرد،سیاهپوست را به سفید پوست،آمریکایی را به ژاپنی و....تبدیل می کند به گونه ای بسیار نا محسوس
    منتقد های بزرگی چون راجر ایبرت،گرچه از فیلم تعریف کرده اند ولی از آن آنگونه که باید،استقبال نکرده اند و با آن مثل یک بچه ی ناتنی رفتار شد،بچه ای که گرچه از خون پدر و مادرش نیست ولی از هوش سرشاری برخوردار است که میتواند دنیا را عوض کند.این فیلم در جشنواره های اصلی بین المللی نیز دیده نشد.
    قصور بنده رو ببخشید،منظورم قصورم در توضیح بیشتر درباره ی این اثر است ولی حقیقت این است که پس از دیدن سه بار،گرچه کار را درک کرده ام،ولی هر بار برای من مسائلی جدیدتری روشن میشود که تا مدت ها ذهنم را مشغول می کند
    اگر بنا باشد که به رمز و رازگشایی فیلم بپردازیم،تک تک جملات کار قابل بررسی است،وقتی می گویم «تک تک»اغراق نمی کنم
    این اثر،نمایشی از آزادگی بود،مجسمه ای از زندگی،تندیسی از اعتقاد و باور و هرمی از عشق.Cloud Atlas وجود مرا زیر و زبر کرد،آموزه های جدیدی به من داد ولی در قالبی قابل قبول.این اثر ،بقا را به تصویر می کشد ولی نه آنگونه که تصورش را می کنید بلکه به گونه ای که به زعم صاحب این قلم همچون آن تا کنون دیده نشده.چندین بار فیلم را دیدم و باز هم خواهم دید و هر بار با لذت و عطشی بیشتر برای کشف آنچه که در فیلم برای مخاطبش به کار گرفته شده...
    برشی از دیالوگ های این فیلم :
    ویوینگ: اين دنيا يک نظم طبيعی دارد و آن‌هايی که سعی می کنند آن را بر هم بزنند عاقبت خوشی ندارند... اين جنبش (جنبش خواهان آزادی)هرگز دوام نمی آورد... اگه به آن‌ها ملحق شوی ، تو و تمام خانواده‌ات طرد می شويد و در بهترين حالت، به عنوان يک منفور زنده خواهی ماند تا مردم بهت تف بندازند و تو را بزنند،در بدترين حالت، بدون محاکمه کشته و يا به صليب کشيده ميشوی... آن هم برای چی؟...برای چی؟...هر کاری بکنی، تأثيرش بيشتر از تنها يک قطره در يک اقيانوس بی ‌کران نخواهد بود
    استارگس: مگر يک اقيانوس چيست جز تعداد زيادی قطره ‌ی آب؟
    لطفا ما را از نظرات خود در رابطه با این یادداشت و فیلم بی دریغ نگذارید.
    ***حقوق نشر این مطلب صرفا متعلق به حمیدرضا راشد سعیدی(نویسنده ی یادداشت)می باشد***
  • Share this article on the social networks

  • Your Name:

    Your Message:





کانال تلگرام مشهد سینما کانال اینستاگرام مشهد سینما
تجهیزات آشپزخانه های صنعتی تجهیزات هتلی عطر روحانی تبلیغات

Copyright @ 2012 Mashhad-Cinema.All Rights Reserved /
طراحی و پیاده سازی توسط شرکت طراحی وبسایت مهام